به گزارش راهبرد معاصر موضوع انتقال پایتخت، این بار هم مانند دفعات قبل مطرح و رد شد. شهردار تهران در گفتوگو با همشهری آن را بدون مبنای کارشناسی و برنامهریزی شهری دانست و رئیس شورای شهر نیز موضع قبلی خود را در مخالفت با انتقال پایتخت تکرار کرد. همچنین از سوی دولت نیز واکنشی نشان داده نشده است. پس اینبار هم انتقال پایتخت فقط در سطح «اعلام پیشنهاد» باقی میماند و حتی به «بررسی» نمیرسد.
از سال 70تاکنون بارها راهحل مشکلات شهر تهران در جابهجا کردن پایتخت به شهرهای دیگر عنوان شده است. فرض اصلی این است که وزارتخانهها و دستگاههای دولتی و وابسته به دولت، کارمندان زیادی در تهران دارند و با رفتن آنها جمعیت شهر کم میشود. تعداد زیاد کارمندان با توجه به استخدامهای بیرویه و مشکل نیروی انسانی مازاد صحیح است، اما در عمل نمیتوان دستگاههای دولتی را که برای یک قرن یا بیش از آن در تهران بودند، در مدت کوتاه جابهجا کرد.
مرحلهای از این کار فقط یکبار در دولت دهم، بدون توجه به مسیر قانونی و به شکل تصمیم ناگهانی از راس دولت، اجرا شد. تنها نتیجه آن اعزام موقتی تعدادی از کارکنان معاونت صنایعدستی و حفظ، احیا و ثبت آثار تاریخی سازمان میراث فرهنگی به اصفهان و شیراز بود. طرح حین اجرا شکست خورد و در این میان به برخی از اسناد و اموال این سازمان هم خسارت وارد آمد. پس از آن، دیگر موضوع انتقال پایتخت کمتر مطرح شد و درصورت بیان هم بیشتر معطوف به مشکلات دیگر مانند خطر زلزله بود.
شهر به زور ایجاد نمیشود
در اردیبهشت سال 94قانون امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران در مجلس به تصویب رسید. این قانون جنبه اجرایی نداشت و با هدف امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری و جانمایی مکان مناسب تصویب شده بود. در آن، شورای 15نفرهای برای جمعبندی مطالعات انجامشده تعیین شده است که شهردار و رئیس شورای شهر هم عضو آن هستند. براساس این قانون، بررسی هر طرحی درباره انتقال پایتخت باید در شورای مورد نظر انجام شود.
چند روز پیش، ابوالفضل ابوترابی، نماینده مجلس شورای اسلامی، از نامهنگاریهایی درخصوص انتقال پایتخت بین قرارگاه خاتمالانبیا(ص) و رئیسجمهور خبر داد و گفت: «جانمایی و همه موارد در زمینه انتقال پایتخت مشخص شده است. قرارگاه خاتمالانبیا (ص) نیز نامهای را رسماً به رئیسجمهور ارسال کرده و بدون اینکه پولی از دولت بخواهد عنوان کرده که ساماندهی تهران را انجام میدهد و انتقال پایتخت سیاسی و اداری را نیز به سرانجام میرساند.» شهردار تهران اما در گفتوگو با همشهری میگوید: «این بحث خیلی مبنای کارشناسی شهرسازی و برنامهریزی شهری ندارد.
بحث انتقال پایتخت در دنیا قبلا موضوعیت داشت، ولی از سالهای 1960به این طرف دیگر به شکل ارادی کمتر اتفاق افتاده است. در دورهای که اوج مدرنیسم محسوب میشد این اتفاق زیاد میافتاد و مثلا برازیلیا و دهلی نو در این مدت ساخته شدند. در سالهای بعد، شهری مانند پوتراجایا در مالزی هم ساخته شد که از جنس ساخت پایتخت نیست و فقط انتقال مرکز سیاسی را برآورده کرده است.
دوستانی هم که در ایران این را مطرح میکنند دنبال چیزی از جنس انتقال مرکز سیاسی هستند، نه انتقال پایتخت».
پوتراجایا در سال 1995در مالزی ساخته شد و بخشی از دستگاههای اداری و سیاسی به آن منتقل شدند، اما پایتخت رسمی کشور همچنان کوالالامپور است.
پیروز حناچی میافزاید: «اگر اینطور که تهران را اداره میکنیم جای دیگری را هم اداره کنیم مشکلات مشابه هم بهوجود میآید. برخی تصور میکنند که با انتقال پایتخت مشکلات تهران حل میشود، درحالیکه مشکلات تهران به جای خود باقی میماند.»
شهردار تهران با اشاره به مشکلات گوناگون پایتخت میگوید: «یکی از عوارض کلانشهرها این است که به اندازهای بزرگ میشوند که غیرقابل مدیریت میشوند. جایی که تراکم جمعیت زیاد میشود بهطور طبیعی مشکلات اجتماعی ایجاد میشود. یک مثال، تعداد کلانتریهایی است که در تهران نیاز داریم یا موضوع کارتنخوابها و بیخانمانها. شرایط اقتصادی میتواند به این موضوع دامن بزند و مثلا حاشیهنشینی را بیشتر کند. البته همه کلانشهرهای جهان حاشیهنشینی دارند، فقط میزان آن متفاوت است. هرچقدر کلانشهر بزرگتر باشد این مشکلات هم بیشتر است».
او با شرح راهحلهای مختلف برای کاستن از مشکلات تهران میافزاید: «به همین دلیل میگویند که ایدهآل این است که وقتی شهر از اندازه خاصی بزرگتر میشود توسعه فیزیکی و کاربری آن را کنترل کنیم و از طریق اتصال به شبکه حملونقل عمومی عرصه وسیعتری را با اتصال به شهرهای اقماری که با کلانشهرها ارتباط دارند، برای استقرار جمعیت انتخاب کنیم. یا حتی سیاست شهرهای جدید را دنبال کنیم، مانند کاری که ما در پرند و پردیس و هشتگرد انجام دادیم.»
حناچی تأکید میکند: «البته شهر به زور بهوجود نمیآید. باید توانمندی بهوجود آمدن داشته باشد. الان اینکه ورامین را توسعه بدهیم منطقیتر است تا اینکه شهر جدیدی در همان منطقه بسازیم.»
رفع نیازهای تهران با یک دهم پول هزینه انتقال پایتخت
محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر تهران درباره مطرح شدن بحث انتقال پایتخت میگوید: «همانطور که قبلا هم در این باره گفتهام، با انتقال پایتخت مخالف هستیم. هر دولتی که در گذشته اداره امور را در دست گرفته، درخصوص انتقال پایتخت مطالعاتی را انجام داده و هزینهای پیشبینی کرده است، اما نظر ما این است که هزینه پیشبینی شده بهخود تهران اختصاص پیدا کند تا بتوانیم مشکلات آن را حل و فصل کنیم». محسن هاشمی میافزاید: «هزینه انتقال صدها هزار میلیارد تومان است. ما در برخی جلسات گفتیم بهتر است عدد بسیار کمتری در خود تهران هزینه کنیم تا تهران شرایط بهتری پیدا کند.» او با اشاره به خطر وقوع زلزله در تهران میگوید: «هر دولتی انتقال پایتخت را مطرح میکند، بحث میشود که هزینه زیادی برای انتقال پایتخت باید پرداخت شود. بعد به این نتیجه میرسند که اگر یکدهم این پول را در تهران خرج کنیم، محکم و استوار میتواند باقی بماند.»